معنی فارسی taintment

B1

آلودگی، به عملی یا حالتی اشاره دارد که چیزی دچار آلودگی می‌شود.

The condition of being tainted; contamination.

example
معنی(example):

آلودگی روی سیب‌ها باعث شد که آن‌ها جذاب به نظر نرسند.

مثال:

The taintment on the apples made them look unappealing.

معنی(example):

پس از باران، آلودگی قابل توجهی بر روی سطوح وجود داشت.

مثال:

After the rain, there was a noticeable taintment on the surfaces.

معنی فارسی کلمه taintment

: معنی taintment به فارسی

آلودگی، به عملی یا حالتی اشاره دارد که چیزی دچار آلودگی می‌شود.