معنی فارسی tainture

B1

رنگ‌آمیزی، فرآیندی برای اضافه کردن رنگ به پارچه یا مواد دیگر.

The process of adding color to fabric or other materials.

example
معنی(example):

رنگ‌آمیزی پارچه به آن رنگی زنده می‌بخشد.

مثال:

The tainture of the fabric gives it a vibrant color.

معنی(example):

ما در مورد تکنیک‌های رنگ‌آمیزی سنتی در هنر یاد گرفتیم.

مثال:

We learned about the traditional tainture techniques used in art.

معنی فارسی کلمه tainture

: معنی tainture به فارسی

رنگ‌آمیزی، فرآیندی برای اضافه کردن رنگ به پارچه یا مواد دیگر.