معنی فارسی take a toss

B1

قرعه‌کشی، عمل پرتاب یک جسم برای تصمیم‌گیری یا انتخاب.

To toss a coin or another object to make a decision or determine a choice.

example
معنی(example):

ما تصمیم گرفتیم که قرعه‌کشی کنیم تا ببینیم چه کسی اول می‌رود.

مثال:

We decided to take a toss to see who would go first.

معنی(example):

او از او خواست که قرعه‌کشی کند تا بحث خود را حل کنند.

مثال:

He asked her to take a toss to resolve their argument.

معنی فارسی کلمه take a toss

: معنی take a toss به فارسی

قرعه‌کشی، عمل پرتاب یک جسم برای تصمیم‌گیری یا انتخاب.