معنی فارسی take cognizance of
B1توجه کردن به یک موضوع یا وضعیت خاص و در نظر گرفتن آن در تصمیمگیریها.
To become aware of and consider something.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته تصمیم گرفت که به سیاست جدید توجه کند.
مثال:
The committee decided to take cognizance of the new policy.
معنی(example):
مهم است که به تغییرات در قانون توجه کنیم.
مثال:
It is important to take cognizance of the changes in the law.
معنی فارسی کلمه take cognizance of
:
توجه کردن به یک موضوع یا وضعیت خاص و در نظر گرفتن آن در تصمیمگیریها.