معنی فارسی tale teller
B1شخصی که داستانها را روایت میکند، بهخصوص در مکان عمومی.
A person who tells stories, especially in front of an audience.
- NOUN
example
معنی(example):
یک داستانگو داستانهایی را به اشتراک میگذارد که شنوندگان را سرگرم میکند.
مثال:
A tale teller shares stories that entertain the audience.
معنی(example):
او داستانگوی عالی در جشنواره محلی بود.
مثال:
He was an excellent tale teller at the local festival.
معنی فارسی کلمه tale teller
:
شخصی که داستانها را روایت میکند، بهخصوص در مکان عمومی.