معنی فارسی talking-to
B1تذکری جدی و گاهی انتقادی که برای اصلاح رفتار کسی داده میشود.
A reprimand or serious talk intended to correct someone's behavior.
- noun
noun
معنی(noun):
A scolding or reprimand; a lengthy rebuke.
example
معنی(example):
من از رئیسام بابت دیر آمدن یک تذکر دریافت کردم.
مثال:
I had a talking-to from my boss about being late.
معنی(example):
او بعد از اینکه آن اشتباه را کردم، به من تذکر داد.
مثال:
He gave me a talking-to after I made that mistake.
معنی فارسی کلمه talking-to
:
تذکری جدی و گاهی انتقادی که برای اصلاح رفتار کسی داده میشود.