معنی فارسی talkworthy
B1دستکم با توجه به ویژگی یا موضوعی که مورد توجه و بحث است.
Worth talking about; deserving of attention and discussion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این رویداد آنقدر جالب بود که قطعاً ارزش صحبت کردن را داشت.
مثال:
The event was so interesting that it was definitely talkworthy.
معنی(example):
دستاوردهای او در مسابقه داستانش را ارزش صحبت کردن کرد.
مثال:
Her achievements in the competition made her story talkworthy.
معنی فارسی کلمه talkworthy
:
دستکم با توجه به ویژگی یا موضوعی که مورد توجه و بحث است.