معنی فارسی talky

B2

به نوعی از رسانه اشاره دارد که بیشتر بر روی دیالوگ تمرکز دارد تا اکشن یا جلوه‌های بصری.

Characterized by a lot of dialogue, often lacking in action.

adjective
معنی(adjective):

(of a person) Talkative or loquacious

معنی(adjective):

(of a book etc.) Containing a great deal of dialogue or talking in general

example
معنی(example):

این فیلم بسیار گفتاری بود و اکشن نداشت.

مثال:

The movie was quite talky and lacked action.

معنی(example):

من برنامه‌های کمتر گفتاری و با هیجان بیشتر را ترجیح می‌دهم.

مثال:

I prefer less talky shows with more excitement.

معنی فارسی کلمه talky

: معنی talky به فارسی

به نوعی از رسانه اشاره دارد که بیشتر بر روی دیالوگ تمرکز دارد تا اکشن یا جلوه‌های بصری.