معنی فارسی tallish

B1

به معنی کمی بلندتر از معمول، اما نه به طور کامل بلند.

Somewhat tall; not completely tall, but taller than average.

example
معنی(example):

مرد نسبتاً قدبلند در جمع مشخص بود.

مثال:

The tallish man stood out in the crowd.

معنی(example):

او درختان نسبتاً قدبلند را برای باغش ترجیح می‌دهد.

مثال:

She prefers tallish trees for her garden.

معنی فارسی کلمه tallish

: معنی tallish به فارسی

به معنی کمی بلندتر از معمول، اما نه به طور کامل بلند.