معنی فارسی tallywag

B1

شخصی که رفتارهای شلوغ و بی‌سر و صدا دارد.

A mischievous or playful person, often a rascal.

example
معنی(example):

آن پسر واقعاً یک شلوغ‌کار است، همیشه در دردسر می‌افتد.

مثال:

The boy is a real tallywag, always getting into trouble.

معنی(example):

دوست من واقعاً یک شلوغ‌کار است، همیشه جوک می‌گوید.

مثال:

My friend is such a tallywag, always making jokes.

معنی فارسی کلمه tallywag

: معنی tallywag به فارسی

شخصی که رفتارهای شلوغ و بی‌سر و صدا دارد.