معنی فارسی tamably

B1

به طور قابل تربیت، به شیوه‌ای اشاره دارد که یک موجود زنده می‌تواند با شرایط مناسب تربیت شود.

Tamably describes how an animal can be trained when approached properly.

example
معنی(example):

این سگ‌ها می‌توانند با تلاش مداوم به طور قابل تربیت تربیت شوند.

مثال:

These dogs can be trained tamably with consistent effort.

معنی(example):

او این وظیفه را به گونه‌ای قابل تربیت انجام داد تا حیوان احساس راحتی کند.

مثال:

She approached the task tamably, ensuring that the animal felt comfortable.

معنی فارسی کلمه tamably

: معنی tamably به فارسی

به طور قابل تربیت، به شیوه‌ای اشاره دارد که یک موجود زنده می‌تواند با شرایط مناسب تربیت شود.