معنی فارسی tamals

B1

چند نوع تاما که می‌تواند با مواد مختلف پر شود.

Different varieties of tamal that can be filled with various ingredients.

example
معنی(example):

تاماها در طعم‌ها و پرکننده‌های مختلفی تهیه می‌شوند.

مثال:

Tamals come in various flavors and fillings.

معنی(example):

ما برای گردهمایی تاماها را تهیه کردیم.

مثال:

We prepared tamals for the gathering.

معنی فارسی کلمه tamals

: معنی tamals به فارسی

چند نوع تاما که می‌تواند با مواد مختلف پر شود.