معنی فارسی tangential
B2 /tænˈdʒɛn.ʃəl/بخشی که ارتباط مستقیم با موضوع اصلی ندارد و معمولاً حاشیه‌ای است.
Having a relevance that is only slightly related to the topic.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Referring to a tangent, moving at a tangent to something.
معنی(adjective):
Merely touching, positioned as a tangent.
معنی(adjective):
Only indirectly related.
مثال:
That subject is tangential to our discussion, and we cannot let it distract us.
example
معنی(example):
نظرات او حاشیه‌ای بودند و به مسئله مورد نظر مرتبط نمی‌شدند.
مثال:
Her comments were tangential and did not relate to the issue at hand.
معنی(example):
گزارش شامل اطلاعات حاشیه‌ای بود اما بر روی یافته‌های اصلی تمرکز داشت.
مثال:
The report included some tangential information but focused on the main findings.
معنی فارسی کلمه tangential
:
بخشی که ارتباط مستقیم با موضوع اصلی ندارد و معمولاً حاشیه‌ای است.
