معنی فارسی tankle

B1

مدیریت یا کنترل منابع برای بهینه‌سازی مصرف یا توزیع آن‌ها.

To manage or handle resources effectively.

example
معنی(example):

انجينر به ما نشان داد چگونه تأمین آب را به طور مؤثر كنیم.

مثال:

The engineer showed us how to tankle the water supply efficiently.

معنی(example):

یادگیری مدیریت منابع برای زندگی پایدار ضروری است.

مثال:

Learning to tankle the resources is essential for sustainable living.

معنی فارسی کلمه tankle

: معنی tankle به فارسی

مدیریت یا کنترل منابع برای بهینه‌سازی مصرف یا توزیع آن‌ها.