معنی فارسی tanny
B1تنندار، اشاره به رنگ یا سایهای خاکی یا زردی که شبیه به رنگ چای است.
Tanny refers to a brownish or beige color, similar to the color of tea.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آن سگ پشم تننداری دارد.
مثال:
That dog has a tanny coat.
معنی(example):
او یک لباس تنندار برای نمایش مد طراحی کرد.
مثال:
She designed a tanny outfit for the fashion show.
معنی فارسی کلمه tanny
:
تنندار، اشاره به رنگ یا سایهای خاکی یا زردی که شبیه به رنگ چای است.