معنی فارسی taradiddle
B2تارادیدل، به معنای یک دروغ کوچک یا داستان بیاساس.
A petty lie or pretentious nonsense.
- noun
noun
معنی(noun):
A trivial lie, a fib.
معنی(noun):
Silly talk or writing; humbug.
example
معنی(example):
او یک داستان بیاساس گفت تا ما را بخنداند.
مثال:
He told a taradiddle to make us laugh.
معنی(example):
گاهی اوقات، یک دروغ کوچکی میتواند سرگرمکننده باشد.
مثال:
Sometimes, a little taradiddle can be entertaining.
معنی فارسی کلمه taradiddle
:
تارادیدل، به معنای یک دروغ کوچک یا داستان بیاساس.