معنی فارسی target organ
B1اندام هدف، اندامی در بدن که تحت تأثیر یک بیماری یا درمان خاص قرار میگیرد.
An organ that is affected by a specific disease or treatment.
- NOUN
example
معنی(example):
کبد یک اندام هدف مهم برای بسیاری از بیماریهاست.
مثال:
The liver is a crucial target organ for many diseases.
معنی(example):
در دیابت، اندام هدف که تحت تأثیر قرار میگیرد معمولاً پانکراس است.
مثال:
In diabetes, the target organ affected is often the pancreas.
معنی فارسی کلمه target organ
:
اندام هدف، اندامی در بدن که تحت تأثیر یک بیماری یا درمان خاص قرار میگیرد.