معنی فارسی targetless

B2

بدون هدف، به وضعیتی اطلاق می‌شود که شخص هیچ هدفی برای دست‌یابی ندارد.

Describing a state of existence without clear objectives or goals.

example
معنی(example):

او در حرفه‌اش احساس گم‌شدگی و بدون هدف داشت.

مثال:

He felt lost and targetless in his career.

معنی(example):

زندگی بدون هدف می‌تواند خسته‌کننده باشد.

مثال:

Living a targetless life can be frustrating.

معنی فارسی کلمه targetless

: معنی targetless به فارسی

بدون هدف، به وضعیتی اطلاق می‌شود که شخص هیچ هدفی برای دست‌یابی ندارد.