معنی فارسی tariffication
B1تعرفه گذاری، فرایند تعیین تعرفههای مالیاتی بر کالاها یا خدمات.
The process of determining tariffs on goods or services.
- NOUN
example
معنی(example):
تعرفه گذاری این کالاها به تأخیر افتاده است.
مثال:
The tariffication of these goods has been delayed.
معنی(example):
ما در حال مطالعه روند تعرفه گذاری برای انطباق بهتر هستیم.
مثال:
We are studying the process of tariffication for better compliance.
معنی فارسی کلمه tariffication
:
تعرفه گذاری، فرایند تعیین تعرفههای مالیاتی بر کالاها یا خدمات.