معنی فارسی tarnal

B1

ترنال، به نوعی زنگ زدن یا تغییر رنگ اشاره دارد که به خاطر اکسیداسیون فلزات اتفاق می‌افتد.

Relating to or characterized by tarnishing, often used to describe metals that oxidize.

example
معنی(example):

عناصر ترنال فلز به وضوح قابل مشاهده بودند.

مثال:

The tarnal elements of the metal were quite noticeable.

معنی(example):

او ویژگی‌های ترنال ترکیب را توضیح داد.

مثال:

He explained the tarnal characteristics of the compound.

معنی فارسی کلمه tarnal

: معنی tarnal به فارسی

ترنال، به نوعی زنگ زدن یا تغییر رنگ اشاره دارد که به خاطر اکسیداسیون فلزات اتفاق می‌افتد.