معنی فارسی tarnlike
B1شبیه به تیره شدن، توصیف چیزی که کیفیت یا ظاهری شبیه به تیره شدن دارد.
Having a quality or appearance resembling tarnish; often dull or lacking luster.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پارچه دارای درخششی شبیه به تیره شدن بود که نور را جذب میکرد.
مثال:
The fabric had a tarnlike sheen that caught the light.
معنی(example):
چشمهایش در نور کم کیفیتی شبیه به تیره شدن داشت.
مثال:
Her eyes had a tarnlike quality in the dim light.
معنی فارسی کلمه tarnlike
:
شبیه به تیره شدن، توصیف چیزی که کیفیت یا ظاهری شبیه به تیره شدن دارد.