معنی فارسی tarquinish

B2

تارکوئینی، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به دیکتاتوری و استبداد مربوط می‌شود.

Describing traits or behavior that resemble tyranny or dictatorial rule.

example
معنی(example):

رفتارش تقریباً تارکوئینی بود و با قدرت مطلق عمل می‌کرد.

مثال:

His behavior was almost tarquinish in nature, acting with absolute power.

معنی(example):

ویژگی‌های تارکوئینی حاکم نگرانی‌هایی برای شهروندان ایجاد کرد.

مثال:

The tarquinish traits of the ruler worried the citizens.

معنی فارسی کلمه tarquinish

: معنی tarquinish به فارسی

تارکوئینی، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به دیکتاتوری و استبداد مربوط می‌شود.