معنی فارسی tartare
B2 /tɑːɹˈtɑːɹ/تارتار به نوعی غذای خام، عمدتاً از گوشت یا ماهی ریز شده، اشاره دارد که با ادویهجات و سسهای مختلف همراه است.
A dish consisting of raw ground meat or fish, often served with seasonings and accompaniments.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Chopped fine and served raw.
مثال:
steak tartare; salmon tartare
example
معنی(example):
استیک تارتار به عنوان یک غذای گوشت خام سرو میشود.
مثال:
Steak tartare is served as a raw beef dish.
معنی(example):
بسیاری تارتار را با سالاد تازه کناری دوست دارند.
مثال:
Many enjoy tartare with a fresh salad on the side.
معنی فارسی کلمه tartare
:
تارتار به نوعی غذای خام، عمدتاً از گوشت یا ماهی ریز شده، اشاره دارد که با ادویهجات و سسهای مختلف همراه است.