معنی فارسی tartarish
B1تارتاری، اشاره دارد به ویژگیهایی که به تارتارین یا خصوصیات آن شباهت دارد.
Having qualities reminiscent of tartarine or characteristics related to it.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لباس کیفیتی تارتاری داشت.
مثال:
The dress had a tartarish quality to its fabric.
معنی(example):
او نقاشی را با سبکی تارتاری توصیف کرد.
مثال:
She described the painting as having a tartarish style.
معنی فارسی کلمه tartarish
:
تارتاری، اشاره دارد به ویژگیهایی که به تارتارین یا خصوصیات آن شباهت دارد.