معنی فارسی tarten

B1

تارتن به معنای ماده‌ای است که برای افزایش طعم یا بافت در یک دستور پخت استفاده می‌شود.

To prepare a pastry or similar item so that it has a desirable texture and flavor.

example
معنی(example):

دستور غذا شامل مرحله‌ای برای تارتن کردن خمیر است.

مثال:

The recipe includes a step to tarten the pastry.

معنی(example):

برای دستیابی به پوسته‌ای عالی، باید قبل از پخت خمیر را تارتن کنید.

مثال:

To achieve a perfect crust, you should tarten before baking.

معنی فارسی کلمه tarten

: معنی tarten به فارسی

تارتن به معنای ماده‌ای است که برای افزایش طعم یا بافت در یک دستور پخت استفاده می‌شود.