معنی فارسی tartramic

B1

اسید شیمیائی که در برخی فرآیندهای بیولوژیکی نقش دارد.

A chemical acid that plays a role in several biological processes.

example
معنی(example):

خواص اسید تارترامیک در آزمایشگاه تحلیل شد.

مثال:

The properties of tartramic acid were analyzed in the lab.

معنی(example):

اسید تارترامیک در چندین فرآیند بیولوژیکی مرتبط است.

مثال:

Tartramic acid is relevant in several biological processes.

معنی فارسی کلمه tartramic

: معنی tartramic به فارسی

اسید شیمیائی که در برخی فرآیندهای بیولوژیکی نقش دارد.