معنی فارسی tash
B1تَش، ابزاری برای جمع کردن موها به شکل مختلف، مانند کش مو.
A device used to hold hair back, often a hair tie or clip.
- noun
noun
معنی(noun):
An Oriental silk fabric, with gold or silver thread.
example
معنی(example):
او از یک تَش برای جمع کردن موهایش استفاده کرد.
مثال:
She used a tash to pull her hair back.
معنی(example):
یک تَش میتواند ابزاری مفید برای مرتب کردن مو باشد.
مثال:
A tash can be a useful tool for organizing hair.
معنی فارسی کلمه tash
:
تَش، ابزاری برای جمع کردن موها به شکل مختلف، مانند کش مو.