معنی فارسی taskforce
B1گروهی که از افراد با تخصص‌های مختلف تشکیل شده تا به طور موقتی یا در شرایط خاص به یک مسئله رسیدگی کنند.
A temporary group of experts assembled to address a particular issue or crisis.
- noun
noun
معنی(noun):
A group of people working towards a particular task, project, or activity, especially assigned in a particular capacity.
مثال:
The CEO's task force developed a thoroughgoing marketing strategy for the new product line.
example
معنی(example):
دولت یک نیروی کار برای پرداختن به این مسئله تشکیل داد.
مثال:
The government formed a taskforce to tackle the issue.
معنی(example):
یک نیروی کار برای پاسخ سریع به بحران ایجاد شد.
مثال:
A taskforce was created to respond to the crisis quickly.
معنی فارسی کلمه taskforce
:
گروهی که از افراد با تخصص‌های مختلف تشکیل شده تا به طور موقتی یا در شرایط خاص به یک مسئله رسیدگی کنند.
