معنی فارسی tasses
B1تاس‌ها به نوعی ظروف یا شیء در هنر و صنایع دستی اشاره دارد که معمولاً در مناطق خاص ساخته می‌شوند.
A term referring to specific types of cups or vessels, often used in traditional crafts.
- noun
noun
معنی(noun):
A piece of armor for the thighs, forming an appendage to the ancient corselet. Usually the tasse was a plate of iron swinging from the cuirass, but the skirts of sliding splints were also called by this name.
example
معنی(example):
تاس‌ها در هنر منطقه یکی از مشاهدات رایج هستند.
مثال:
Tasses are a common sight in the art of the region.
معنی(example):
تولید تاس‌ها به مهارت‌های اساسی نیاز دارد.
مثال:
Manufacturing tasses requires skilled craftsmanship.
معنی فارسی کلمه tasses
:
تاس‌ها به نوعی ظروف یا شیء در هنر و صنایع دستی اشاره دارد که معمولاً در مناطق خاص ساخته می‌شوند.
