معنی فارسی tatty

B1 /ˈtæti/

کهنه و فرسوده، به چیزی اطلاق می‌شود که به دلیل استفاده زیاد و کم‌بودن مراقبت ظاهرش بد شده باشد.

Worn out, shabby, or in poor condition due to age or overuse.

noun
معنی(noun):

Potato

example
معنی(example):

کفش‌های قدیمی و کهنه‌اش در حال خراب شدن بودند.

مثال:

His tatty old shoes were falling apart.

معنی(example):

او یک پلیور کهنه پوشیده بود که روزهای بهتری را دیده بود.

مثال:

She wore a tatty sweater that had seen better days.

معنی فارسی کلمه tatty

: معنی tatty به فارسی

کهنه و فرسوده، به چیزی اطلاق می‌شود که به دلیل استفاده زیاد و کم‌بودن مراقبت ظاهرش بد شده باشد.