معنی فارسی tauting

B1

کشیدگی، حالتی از تنش و استرس که ممکن است قبل از رویدادی مهم احساس شود.

The state of being tense or strained, often due to stress or pressure.

example
معنی(example):

تیم قبل از بازی بزرگ با کشیدگی به آرامش بیشتر پرداخت.

مثال:

The team was tauting before the big game to reduce stress.

معنی(example):

او در حالی که برای ارائه‌اش آماده می‌شد، کشیدگی را حس کرد.

مثال:

She felt tauting as she prepared for her presentation.

معنی فارسی کلمه tauting

: معنی tauting به فارسی

کشیدگی، حالتی از تنش و استرس که ممکن است قبل از رویدادی مهم احساس شود.