معنی فارسی tautomerized

B1

تاتومریز شده، به حالتی از یک ترکیب اشاره دارد که به شکل تاتومریک دیگری تبدیل شده است.

Having undergone tautomerization; changed to a different tautomeric form.

example
معنی(example):

این ماده در حین روش آزمایشی تاتومریز شد.

مثال:

The substance was tautomerized during the experimental procedure.

معنی(example):

پس از تاتومریز شدن، این ترکیب خواص بیوشیمیایی متفاوتی نشان داد.

مثال:

Once tautomerized, the compound showed different biochemical properties.

معنی فارسی کلمه tautomerized

: معنی tautomerized به فارسی

تاتومریز شده، به حالتی از یک ترکیب اشاره دارد که به شکل تاتومریک دیگری تبدیل شده است.