معنی فارسی tav
A2tav به مکانی عمومی گفته میشود که اغلب غذا و نوشیدنی سرو میکند و به عنوان محل اجتماعات اجتماعی نیز شناخته میشود.
An establishment serving food and drinks, often a place for social gatherings.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند برای شام در tav ملاقات کنند.
مثال:
They decided to meet at the tav for dinner.
معنی(example):
tav به خاطر جو دوستانه و غذای خوبش شهرت داشت.
مثال:
The tav was known for its friendly atmosphere and good food.
معنی فارسی کلمه tav
:
tav به مکانی عمومی گفته میشود که اغلب غذا و نوشیدنی سرو میکند و به عنوان محل اجتماعات اجتماعی نیز شناخته میشود.