معنی فارسی taxameter

B1

دستگاهی که هزینه خدمات حمل و نقل را محاسبه می‌کند.

A device that calculates the fare for taxi services.

example
معنی(example):

متر کرایه هزینه سفر را نمایش داد.

مثال:

The taxameter displayed the fare for the ride.

معنی(example):

او به دقت به متر کرایه نگاه کرد تا ببیند چقدر باید پرداخت کند.

مثال:

He watched the taxameter closely to see how much he would pay.

معنی فارسی کلمه taxameter

: معنی taxameter به فارسی

دستگاهی که هزینه خدمات حمل و نقل را محاسبه می‌کند.