معنی فارسی teachableness

B1

قابلیت یا آمادگی برای یادگیری و پذیرفتن آموزش‌ها.

The quality of being able to learn or be taught; readiness to accept instruction.

example
معنی(example):

قابلیت یادگیری او را به محبوب‌ترین دانش‌آموزان در میان معلمان تبدیل کرد.

مثال:

Her teachableness made her a favorite among the teachers.

معنی(example):

قابلیت یادگیری کودک والدینش را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The child's teachableness impressed his parents.

معنی فارسی کلمه teachableness

: معنی teachableness به فارسی

قابلیت یا آمادگی برای یادگیری و پذیرفتن آموزش‌ها.