معنی فارسی teary
B1 /ˈtɪəɹi/مربوط به حالتی که چشمان فرد اشک‌آلود یا آماده گریه باشد.
Having tears or likely to cry.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of a person, having eyes filled with tears; inclined to cry.
مثال:
No wonder Ryan was teary; he missed his parents.
معنی(adjective):
Of eyes, filled with tears.
مثال:
Wade looked into his girlfriend's teary eyes.
example
معنی(example):
او در صحنه احساسی فیلم، احساس اشک‌آلودی کرد.
مثال:
She felt teary during the emotional scene in the movie.
معنی(example):
چشم‌هایش بعد از شنیدن خبر، اشک‌آلود بود.
مثال:
Her eyes were teary after hearing the news.
معنی فارسی کلمه teary
:
مربوط به حالتی که چشمان فرد اشک‌آلود یا آماده گریه باشد.
