معنی فارسی teemingly
B1به نظر آمدن یا نشان دادن، بدون قطعیت.
Appearing to be true or real, but not necessarily so.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به نظر میرسید که با وجود باران از کنسرت لذت میبرد.
مثال:
He seemingly enjoyed the concert despite the rain.
معنی(example):
تغییرات به ظاهر کوچک میتوانند به نتایج بزرگ منجر شوند.
مثال:
Seemingly small changes can lead to big results.
معنی فارسی کلمه teemingly
:
به نظر آمدن یا نشان دادن، بدون قطعیت.