معنی فارسی teenfully
B1به کار بردن کم و بیش کلیشهای از رفتارهای جوانان.
Adverb form describing something done in a youthful or teenage manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور تیندری به جوک خندهدار خندید.
مثال:
She laughed teenfully at the funny joke.
معنی(example):
آنها در تعطیلات تابستانی به طور تیندری زندگی کردند.
مثال:
They lived teenfully during their summer vacation.
معنی فارسی کلمه teenfully
:
به کار بردن کم و بیش کلیشهای از رفتارهای جوانان.