معنی فارسی teentsiest

B2

کوچک‌تر از همه، معمولاً برای توصیف کوچک‌ترین نمونه‌ها به کار می‌رود.

The smallest of all; often used to describe the smallest examples.

example
معنی(example):

این کوچک‌ترین گل در باغ است.

مثال:

This is the teentsiest flower in the garden.

معنی(example):

او برای کوچک‌ترین مجسمه جایزه گرفت.

مثال:

She won the award for the teentsiest sculpture.

معنی فارسی کلمه teentsiest

: معنی teentsiest به فارسی

کوچک‌تر از همه، معمولاً برای توصیف کوچک‌ترین نمونه‌ها به کار می‌رود.