معنی فارسی tef

B1

نوعی دانه مغذی که معمولا در غذاهای آفریقایی استفاده می‌شود و به عنوان منبع پروتئین شناخته می‌شود.

A nutritious grain commonly used in African dishes and recognized as a source of protein.

example
معنی(example):

سرآشپز در سوپ تِف اضافه کرد تا طعم بیشتری داشته باشد.

مثال:

The chef added tef to the stew for extra flavor.

معنی(example):

تِف یک دانه مغذی است که در دستورهای غذایی مختلف استفاده می‌شود.

مثال:

Tef is a nutritious grain used in various recipes.

معنی فارسی کلمه tef

: معنی tef به فارسی

نوعی دانه مغذی که معمولا در غذاهای آفریقایی استفاده می‌شود و به عنوان منبع پروتئین شناخته می‌شود.