معنی فارسی telephone booth

B1

کافه تلفن، جایی بسته که در آن تلفن وجود دارد و افراد می‌توانند از آن برای تماس استفاده کنند.

A small structure containing a payphone, often found in public areas.

noun
معنی(noun):

A small enclosure housing a public telephone

example
معنی(example):

او از کافه تلفن قدیمی یک تماس گرفت.

مثال:

He made a call from the old telephone booth.

معنی(example):

کافه تلفن یک منظره معمولی در شهر بود.

مثال:

The telephone booth was a common sight in the city.

معنی فارسی کلمه telephone booth

: معنی telephone booth به فارسی

کافه تلفن، جایی بسته که در آن تلفن وجود دارد و افراد می‌توانند از آن برای تماس استفاده کنند.