معنی فارسی telephoner
B1تلهفونیست، فردی که مسئول برقراری تماسهای تلفنی است.
A person who makes phone calls or operates telephonic devices.
- NOUN
example
معنی(example):
تلهفونیست به سرعت در حین تماس یادداشتبرداری کرد.
مثال:
The telephoner quickly took notes during the call.
معنی(example):
به عنوان یک تلهفونیست، او باید تعداد زیادی تماس را به طور همزمان مدیریت میکرد.
مثال:
As a telephoner, he had to manage multiple calls at once.
معنی فارسی کلمه telephoner
:
تلهفونیست، فردی که مسئول برقراری تماسهای تلفنی است.