معنی فارسی telephotographing

B1

عمل عکاسی از یک موضوع از فاصله دور با استفاده از لنز تله.

The act of capturing images from a distance using a telephoto lens.

example
معنی(example):

آنها در حال تله‌عکاسی از غروب آفتاب از لبه صخره هستند.

مثال:

They are telephotographing the sunset from the cliff.

معنی(example):

تله‌عکاسی نیاز به دست ثابت برای بهترین نتایج دارد.

مثال:

Telephotographing requires a steady hand for best results.

معنی فارسی کلمه telephotographing

: معنی telephotographing به فارسی

عمل عکاسی از یک موضوع از فاصله دور با استفاده از لنز تله.