معنی فارسی telesomatic
C1تلسماتیک به تجربیاتی اشاره دارد که در آنها ارتباطات جسمی و ذهنی و حسهای مشترک وجود دارد.
Relating to physical sensations that convey a sense of interconnectedness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تجربههای تلسماتیک اغلب شامل حسهای ارتباط متقابل هستند.
مثال:
Telesomatic experiences often include sensations of interconnectedness.
معنی(example):
درک تلسماتیک او برداشت او از واقعیت را تغییر داد.
مثال:
His telesomatic perception altered his understanding of reality.
معنی فارسی کلمه telesomatic
:
تلسماتیک به تجربیاتی اشاره دارد که در آنها ارتباطات جسمی و ذهنی و حسهای مشترک وجود دارد.