معنی فارسی televisionally
B1به شکل مرتبط با تلویزیون یا تماشا کردن تلویزیون.
In a manner relating to or concerning television.
- ADVERB
example
معنی(example):
این برنامه از نظر تلویزیونی موفقیتآمیز بود و امتیازهای بالایی گرفت.
مثال:
The program was successful televisionally and received high ratings.
معنی(example):
آنها عملکرد را از نظر تلویزیونی تجزیه و تحلیل کردند تا خروجیهای آینده را بهبود بخشند.
مثال:
They analyzed the performance televisionally to improve future outputs.
معنی فارسی کلمه televisionally
:
به شکل مرتبط با تلویزیون یا تماشا کردن تلویزیون.