معنی فارسی tellurized

B1

تلوریزه شده، فلزی که تلوریم به آن افزوده شده است.

Having been treated with tellurium.

example
معنی(example):

فلز تلوریزه شد تا دوام آن بهبود یابد.

مثال:

The metal was tellurized to improve its durability.

معنی(example):

تحقیقات او بر روی ترکیب‌های تلوریزه متمرکز بود.

مثال:

Her research focused on tellurized compounds.

معنی فارسی کلمه tellurized

: معنی tellurized به فارسی

تلوریزه شده، فلزی که تلوریم به آن افزوده شده است.