معنی فارسی tem
B1تم، مفهوم یا موضوعی است که یک اثر هنری یا ادبی حول آن شکل میگیرد.
A theme or subject around which artistic or literary work is constructed.
- NOUN
example
معنی(example):
تم برای مراسم ضروری بود.
مثال:
The tem was essential for the ceremony.
معنی(example):
ما به یک تم نیاز داریم تا پروژه را شروع کنیم.
مثال:
We need a tem to start the project.
معنی فارسی کلمه tem
:
تم، مفهوم یا موضوعی است که یک اثر هنری یا ادبی حول آن شکل میگیرد.