معنی فارسی temin
B1بخشی از ادبیات یا آثار ادبی که به نوع خاصی اشاره دارد.
A category of literature or works that pertains to a specific type.
- NOUN
example
معنی(example):
بخش تمین کتابخانه شامل کتابهای نادری است که پیدا کردن آنها دشوار است.
مثال:
The library's temin section holds rare books that are hard to find.
معنی(example):
او در دوران تحصیل خود در ادبیات تمین تخصص داشت.
مثال:
He specialized in temin literature during his studies.
معنی فارسی کلمه temin
:
بخشی از ادبیات یا آثار ادبی که به نوع خاصی اشاره دارد.