معنی فارسی temp.

B1

موقت به معنای غیر دائمی و زمان‌بندی‌شده به‌طور موقت است.

A term used to specify something that is not permanent or that serves a temporary purpose.

noun
معنی(noun):

One serving for a limited time; short-term employee.

example
معنی(example):

این جلسه برای ساعت ۳ بعدازظهر موقت برنامه‌ریزی شده است.

مثال:

The meeting is scheduled for 3:00 p.m. temp.

معنی(example):

لطفاً توجه داشته باشید که این یک قرار ملاقات موقت است.

مثال:

Please note that this is a temp. appointment.

معنی فارسی کلمه temp.

: معنی temp. به فارسی

موقت به معنای غیر دائمی و زمان‌بندی‌شده به‌طور موقت است.