معنی فارسی templeless

B1

به معنای عدم وجود معبد یا مکان مقدس، به ویژه در زمینه فقدان مکان‌های عبادت.

Lacking a temple or a place of worship.

example
معنی(example):

روستا بدون معبد بود و مکانی برای عبادت جمعی نداشت.

مثال:

The village was templeless and lacked a place for community worship.

معنی(example):

در دنیایی بدون معبد، مردم روحانیت را در طبیعت پیدا می‌کنند.

مثال:

In a templeless world, people find spirituality in nature.

معنی فارسی کلمه templeless

: معنی templeless به فارسی

به معنای عدم وجود معبد یا مکان مقدس، به ویژه در زمینه فقدان مکان‌های عبادت.